نمونههایی از افراط و تفریطهای شیطانی (۲)

مشغول شدن بیش از حدّ به مستحبّات که نتیجهی آن سلب توفیق عمل به واجب باشد؛ مانند اینکه کسی آنقدر به ذکر، دعا، قرآن، نماز، خلوت با خدا، سکوت و دوری جستن از صحبتهای بیهوده و سایر مستحبّات مشغول شود که از اصل دین که امرار معاش خانواده یا توجّه و محبّت کردن به آنهاست باز مانَد که قطعاً این ریاضت، شیطانی و مخرب خود و دیگران است.
امام علی (ع)با آن زهدی که همه ما از او شنیدهایم همان روز اوّلی که وارد کوفه شدند، وارد مسجد شده و دیدند یک عدّهای بیوقت مشغول عبادتند. حضرت پرسیدند: «اینها که هستند که دنبال کار نرفتهاند و بیوقت مشغول عبادتند؟» گفتند: «یا امیرالمؤمنین اینها رجالالحقّند.» مولا علی(ع)پرسیدند: «رجالالحقّ چه کسانی هستند؟» گفتند: «یا علی اینها افرادی هستند که تارک دنیا شدند. اگر چیزی نصیبشان شود، میخورند وگرنه صبر میکنند و در مسجد مشغول عبادتند.» حضرت عصبانی شدند. بنابر آنچه «اسدالغابه» نوشته است، حضرت تازیانه را به سر آنان کشیدند و فرمودند: «فکر انحرافی برای اسلام درست نکنید. این کارها از اسلام نیست.» فرمودند: «سگ هم مثل شما میماند اگر چیزی به او رسد میخورد وگرنه صبر میکند.» و بالاخره آنان را از مسجد بیرون کردند[۱].
در روایت دیگری آمده است، شخصی خدمت امام صادق (ع)آمد. امام صادق (ع)حال او را پرسیدند، گفت: «یابن رسول الله پیر شدم، دست از کار برداشتهام، به گوشه مسجد رفته و به فکر آخرتم.» او گمان میکرد امام صادق (ع)این کار را میپسندد؛ گمان میکرد تعریف او را میکند. امام (ع)سه مرتبه فرمودند: هذا من عمل الشیطان، این که کار انسانی نیست؛ این کار یک مسلمان نیست؛ این کار شیطان است. شیطان مهارت کرده است دست از دنیا کشیدهای و مشغول عبادت شدهای.» گفت: «یابن رسول الله پس چه کنم؟» فرمودند: «تا میتوانی باید دنبال کار باشی و از منافع کارت بهرهمند شوی و زن و فرزندت در آسایش باشند؛ و اگر خودت احتیاج نداری به خویشانت، به همسایهها و به دیگران رسیدگی کن.» بعد فرمودند: «بله باید مواظب باشی آخرت خود را فدای دنیا نکنی. در موقع نماز کار را رها کن و نماز بخوان، در وقت عبادت، عبادت کن، در وقت کار، کار[۲].»
· پرداختن به مستحبّاتی مثل خواندن نوافل، طولانی کردن نماز واجب بیش از حدّ، قرائت قرآن و…، اگر به موقع و به جا نباشد، باعث میشود مردم نسبت به دین خدا بدبین شوند.
امام صادق (ع)میفرماید یک مسلمان جاهل و مقدس مآبی، یک نصرانی را مسلمان کرد اما چون نمیدانست چه باید بکند، خودش و نصرانی را بدبخت کرد و بالاخره او را از اسلام برگرداند. قبل از اذان صبح دنبال نصرانی تازه مسلمان شده رفت و با هم به مسجد رفتند؛ ابتدا نماز شب را بر او تحمیل کرد؛ بعد هم نماز اوّل وقت و تعقیبات نماز را تا اوّل آفتاب. وقتی که روز شد گفت در مسجد نشستن خیلی خوب است و مستحب است. تا ظهر نشستند و نماز ظهر و عصر را هم خواندند؛ و قبلاً هم به او گفته بود که روزه مستحبّی در اسلام خیلی خوب است و روزه را بر او تحمیل کرد. بعد از نماز عصر نشستند تا مغرب و نماز مغرب و عشا را خواندند و به منزل برگشتند. باز قبل از اذان صبح، دنبال تازه مسلمان رفت. این مرد گفت: «کیست که در میزند؟» گفت: «فلانی.» گفت: «راستش را بخواهی من همان دیشب از اسلام برگشتم. زیرا این مسلمانی برای آدمهای بیکار خوب است و من کار و زندگی دارم[۳].»
· عدم کمک به برادر مؤمنِ نیازمند و واگذاشتن او به حال خود در وقت نماز به بهانهی از دست دادن توفیق نماز جماعت یا نماز اوّل وقت، در صورتیکه شاید بر اثر همین دستگیری، خداوند نماز او را هرچند اوّل وقت و با جماعت خوانده نشده بود را میپذیرفت و توفیقات دیگری هم نصیب او میکرد؛ ولی با رها کردن اینکار خیر، توفیق مقبولیت نماز با شرایط کامل از او گرفته شد؛ و بسیاری موارد دیگر.
اگر روایات و احادیث اهلبیت (ع)را دقیقاً مطالعه کنیم، متوجّه میشویم که شیوه زندگی دینی و دنیوی ما چقدر با مسلک و خلقوخوی آنان فاصله دارد. بهعنوان مثال میتوان به این داستان اشاره کرد؛ روزی شخص مؤمنی برای حل مشکلش خدمت امام حسن (ع)آمد، امام (ع)از ایشان پرسید: «چرا برای حل این مشکل به برادرم حسین (ع)رجوع نکردی؟» عرض کرد: «چون ایشان مشغول اعتکاف بودند خواستم مزاحمشان نشوم.»
امام حسن (ع)سریع کفشهایشان را پوشیدند و برای حل مشکل آن مرد به راه افتادند، در راه به ایشان فرمود: «اگر برای حل مشکل به حسین(ع)مراجعه میکردی، همانا این رجوع تو برایش از یک ماه اعتکاف بهتر بود[۴].
در عصر حاضر، باید همه مردم و به خصوص همه شیعیان در مسیر خودسازی قرار گرفته و با دشمنان خدا (شیطان، نفس و دنیا) مبارزه کنند تا روز به روز هر چه بیشتر تقوا در جامعه گسترش یابد و افراط و تفریط کمتر گردد و زمینه برای ظهور امام زمان (عج)آماده گردد؛ چرا که برخلاف تصور عمومی که گفته میشود باید ظلم و فساد همه جا را فراگیرد تا ظهور اتفاق بیفتد، باید جامعه روز به روز پاکتر و متّقیتر شود تا انشاءلله ظهور هرچه زودتر محقّق گردد.
[۱] . اخلاق در خانه، ج۱، ص ۳۳
[۲] . اخلاق در خانه، ج۱، ص ۳۴
[۳] . اخلاق در خانه، ج۲، ص ۱۲۸
[۴] . مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۶۵۶
پایان (افراط و تفریط ۲)
بسیار زیبا و آموزنده بود
ممنون از توجه شما. موفق باشید
متشکریم
با تشکر از نظرات شما. موفق باشید
توضیحات کامل وبی نقص سپاسگزاریم
ممنون از توجه شما. موفق باشید
توضیحات کامل وروشن بود .خیلی متشکرم
ممنون از توجه شما. موفق باشید
خیلی خیلی پرمحتوا عالی بودأحسنت
ممنون ازتوجه شما. موفق باشید
مطلب را خیلی خوب توضیح دادید متشکرم
ممنون از توجه شما. موفق باشید
واقعا زیبا مطلب رو باز کردید ممونم
ممنون از توجه شما. موفق باشید