نمونهای از افراط و تفریط (۱)

نمونهای از تفریط در این زمانه این است که کسی بهعنوان ریاضت دینی، کمتر از حدّ نیاز بدنش بخورد یا همیشه لباسهای مندرس و کهنه بپوشد؛ با توجیه اینکه در زمان پیامبر اکرم (ص)هم یاران ایشان بسیار کم میخوردند و ساده میپوشیدند که البته این ریاضت، شیطانی و نادرست است زیرا در زمان پیامبر (ص)وضع مالی مسلمانان بهگونهای بود که تهیه غذا و پوشاک برای آنان مشکل بود و اینکه پیامبر (ص)و یا امام علی (ع)خودشان لباس کهنه میپوشیدند و خوراک ساده میخوردند، مختص آن زمان بوده که مسلمانان از لحاظ مالی در مضیقه و تنگنا بودند اما وقتی وضع زندگی مادّی مسلمانان بهبود یافت خود اهلبیت (ع)از جمله امام صادق (ع)برای خود لباس و غذای خوب تهیه میکردند. زمانی که شخص جاهلی[۱] بابت این کار به امام (ع)خرده گرفت و رفتار و عمل امام (ع)را نادرست پنداشت، امام (ع)در جواب او فرمود: «وضع خاصّ زندگی رسول اکرم (ص)و صحابه آن حضرت مربوط به وضع عمومی آن روزگار بود. ولی اگر در عصری و روزگاری وسائل زندگی فراهم شد و شرایط بهرهبرداری از موهبتهای الهی بهوجود آمد، سزاوارترین مردم برای بهره بردن از آن نعمتها نیکان و صالحاناند، نه فاسقان و بدکاران، مسلماناناند و نه کافران. تو چه چیز را در من عیب شمردی؟! به خدا قسم من در عین اینکه میبینی از نعمتها و موهبتهای الهی استفاده میکنم، از زمانی که به حدّ رشد و بلوغ رسیدهام، شب و روزی بر من نگذشته مگر آنکه مراقب بودهام که اگر حقّی در مالم پیدا شد، فوراً آن را به موردش برسانم.[۲]»
نمونهی دیگر این که کسی وضع مالیاش خوب باشد و بتواند لوازم رفاه خانوادهاش را تهیه کند ولی به دلیل داشتن بخل و این توجیه که دنیا محل گذر است و نباید در آن به دنبال رفاه و آسایش بود، این کار را انجام ندهد و یا به گونهای دیگر توجیه کند و بگوید اهلبیت (ع)هم با کمترین و سادهترین وسایل، زندگیشان را میگذراندند حالا ما هم باید پیرو آنان باشیم؛ در صورتیکه تمام این موارد توجیهگریهای شیطانی است. زیرا مسئولیت امام با دیگر مؤمنین متفاوت است. بهعنوان مثال حضرت علی (ع) پس از جنگ بصره بر خانه شخص متمکّنی به نام علاء بن زیاد وارد شد، وقتی امام (ع)خانه بسیار مجلّل و وسیع او را دید فرمود: «با این خانه وسیع در دنیا چه میکنی؟ در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری. آری اگر بخواهی میتوانی با همین خانه به آخرت برسی! در این خانه وسیع مهمانان را پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی و حقوقی که بر گردن تو است به صاحبان حقّ برسانی، پس تو با همین خانه وسیع به آخرت نیز میتوانی بپردازی.» علاء گفت: «از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت میکنم.» امام فرمود: «چه شده او را؟» گفت: «عبائی پوشیده و از دنیا کناره گرفته است.» امام (ع)فرمود او را بیاورید، وقتی آمد به او فرمود: «ای دشمن جان خویش! شیطان سرگردانت کرده، آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمیکنی؟ تو میپنداری که خداوند نعمتهای پاکیزهاش را حلال کرده امّا دوست ندارد تو از آنها استفاده کنی؟ تو در برابر خدا کوچکتر از آنی که اینگونه با تو رفتار کند.» عاصم گفت: «ای امیر مؤمنان پس چرا تو با این لباس خشن و آن غذای ناگوار به سر میبری؟» امام (ع)فرمود: «وای بر تو، من همانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان حقّ واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و نداری، تنگدست را به هیجان نیاورد، و به طغیان نکشاند.[۳]» همهی این موارد نمونهای از توجیهگریهای خنّاس و افراط و تفریطهای مردم میباشد.
[۱] . سفیان ثوری
[۲] . تحف العقول، ص ۳۵۴-۳۴۸ و کافی، ج ۵، باب المعیشه، ص ۶۵-داستان راستان صفحه ۵۰
[۳] .نهج البلاغه ، خطبه ۲۰۹
بسیار زیبا و کاملا آموزنده بود
ممنون از توجه شما. موفق باشید
خداخیرتان دهد
ممنون از توجه شما. موفق باشید
خیلی خیلی آموزنده وعالی بودمتشکرم ازسایت بسیارکم یابتان
ممنون از توجه شما. موفق باشید
مرحبا👌👌👌
کاملا درست است
سپاسگزارم.بسیار عالی🌺
با تشکر از نظرات شما. موفق باشید