روح منفی یا روح مثبت

روح انسان در عالم دنیا همواره در حال سیر و حرکت است و هیچگاه ساکن نیست؛ چراکه اعمال انسان همیشه یا در راستای هدایت و رضای خدا و یا در راستای گمراهی و رضای شیطان انجام می گیرد. بنابراین روح او نیز براساس اعمالش در دو حالت مثبت یا منفی قرار می گیرد.

پس از ورود به عالم دنیا روح، پاک و نورانی و در حالت مثبت است.
اما به مرور زمان و بر اثر ارتکاب گناه، روح در حالت منفی قرار می گیرد.
حال باید این حالت منفی روح برطرف شود تا زمینه سیر صعودی و حرکت به سمت هدایت میسر گردد. پس باید روح منفی ما ضربدر منفی غیرخدا شود تا در حالت مثبت قرار بگیرد. یعنی انسانی که تا دیروز بی‌پروا گناه می‌کرد و مدام از هوای نفسش پیروی می نمود و تمام کارهایش مثبت غیرخدا بود، بر اثر این بار منفی که همواره با او بوده و گرایش به غیر رضای خداوند یعنی منفی در مثبت غیرخدا که نتیجه اش منفی است به سرعت مسیر سیر نزولی را طی می کرد، حال باید تماما منفی غیرخدا شود و ریز ودرشت کارهایش بر اثر تقوا و اخلاص رنگ خدایی به خود بگیرد تا با منفی در منفی غیر خدا بار وجودیش مثبت شود.

اینجاست که انسان منفی با پیاده کردن نظرات خداوند در زندگیش در مسیر مثبت شدن شروع به حرکت می‌کند. یعنی وقتی انسان پا در مسیر هدایت می گذارد و سعی می‌کند با انجام واجبات و ترک محرمات به وظیفه بندگیش عمل نماید چون در راستای منفی غیرخدا شدن در حال حرکت است پس منفی در منفی غیرخدا باعث می شود بار منفی که بر اثر سیر نزولی با خود حمل می‌نمود را کم‌کم تخلیه نماید و به سمت مثبت شدن حرکت کند و این طبیعیست که وقتی انسان فراتر از وظیفه اش به انجام مستحبات و ترک مکروهات نیز اهتمام ورزد بار مثبت وجودش به شدت افزایش یافته و حرکتش در مسیر سیرصعودی پرشتاب شود.

حال تأثیر این بارهای مثبت و منفی روح بر زندگی ما چیست؟
باید گفت : روح مثبت همواره خیرات و برکات را به خود جذب نموده و علاوه بر اینکه خود، منشأ انرژی مثبت است این بار مثبت را به دیگران و جهان اطرافش نیز منتقل می نماید؛ و با حیات معنوی و نشاط روحیش خستگی را از روح و جان دیگران می زداید واشتیاق به اطاعت وعبادت پروردگار را به آنها منتقل می‌کند.

اما روح منفی همواره نکبت، گناه و ناپاکی را به سوی خود جذب نموده و این بار منفی خود را به دیگران و محیط اطرافش انتقال می‌دهد پس بر اثر همنشینی با این افراد سنگینی و کسالت روح، خمودگی و دلسردی نسبت به اطاعت و عبادت پروردگار به انسان منتقل می‌شود.

توضیحاتی در مورد، منفی غیرخدا و مثبت غیرخدا

انسان برای رها شدن از بندگی نفس خویش باید در ریز و درشت اموراتش منفی غیرخدا شود. یعنی از غیر خدا خالی شود و علاوه بر تقوا، اخلاص را نیز سرلوحه امورش قرار بدهد. کسی که همواره مثبت غیرخداست، مشرک است؛ چراکه شرط پذیرفته شدن اعمال خالی شدن از هر چه غیرخداست.

کسی که مدام رضای خود و دیگران را لحاظ می‌کند و تمام توجهش فقط به دوست داشتن‌ها و امیال نفسش است و در رابطه با دیگران بیشتر توجهش به نیاز و خواسته‌های خودش از دیگران است و مدام از همه انتظار دارد، چنین کسی نه فقط خود منشأ انرژی منفیست بلکه تمام انرژی‌های منفی دیگران را نیز به خود جذب می‌کند؛ چراکه در ارتباط با دیگران هدفش نه رضای خدا بلکه رضایت و میل دلش بوده است و از آنجا که خواسته دل افراد با رضای خدا در تضاد است دنباله روی از امیال، شاخه‌های شرک را در وجود انسان گسترده کرده و اضطراب، نگرانی ونا آرامی درونش را بیشتر می‌کند.

اشتراک گذاری مطلب:

email

Twitter

Linkedin