تواضع و فروتنی چیست؟

در مباحث مربوط به شخصیت شناسی یکی از شخصیت های پسندیده در جامعه فروتنی و تواضع است که نقاط مثبت زیادی دارد. یکی از فضیلتها و صفاتی که در روانشناسی مثبت گرا دارایی مثبت تلقی میشود فروتنی است.
در ادبیات فارسی واژه «افتادگی» نزدیکترین تعبیر برای توصیف این صفت مثبت است و آنجا که سعدی میفرماید: «افتادگی آموز اگر طالب فیضی / هرگز نخورد آب زمینی که بلند است»، هم اشارهای دارد به این توانمندی، هم به یکی از پیامدهای آن، به فیض انسانی نائل شدن، نیز به ضد آن، بلندی که کنایه از غرور و نخوت و تکبر است. «غرهنشدن» و «تکبرنداشتن» را هم با تسامح میتوان به جای فروتنی به کار برد.
تواضع
تواضع مقابل تکبر است. اگر انسان شناخت درستی به خودش نداشته باشد به تدریج حالتی در درون او شکل میگیرد به نام کبر. در سنجش بین خودش و سایر بندگان خدا، برای خود حساب ویژه باز میکند. منشا کبر جهل است. وقتی انسان خودش را بشناسد، میبیند چیزی از خودش ندارد هر چه بیشتر از کودکی تا مرگ را بررسی میکند این را بیشتر درک میکند. توانائیها و استعدادهایش، هیچ کدام از خودش نیست همه عطا است. در طول زندگی مال و املاک زیادی تهیه میکند و ارتباطات زیادی بر اساس مقتضات زندگی شکل میگیرد. ولی مالک حقیقی نیست. مگر کسی جز خداوند متعال مالک حقیقی است؟
فقر و نیاز در وجود ما یکپارچه است ما در دنیا یک مدتی جلوه گری میکنیم وسپس مسیر حیات را در سرای دیگر ادامه میدهیم. جسممان یک مدتی است و بعد میمیرد.
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَهٍ مُخَلَّقَهٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَهٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ ۚ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ۖ وَمِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّىٰ وَمِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلَىٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلَا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئًا ۚ وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَهً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ (سوره حج، آیه ۵)
ای مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجّه کنید که:) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [= چیزی شبیه گوشت جویده شده]، که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل؛ تا برای شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم)! و جنینهایی را که بخواهیم تا مدّت معیّنی در رحم (مادران) قرارمیدهیم؛ (و آنچه را بخواهیم ساقظ میکنیم؛) بعد شما را بصورت طفل بیرون میآوریم؛ سپس هدف این است که به حدّ رشد و بلوغ خویش برسید. در این میان بعضی از شما میمیرند؛ و بعضی آن قدر عمر میکنند که به بدترین مرحله زندگی (و پیری) میرسند؛ آنچنان که بعد از علم و آگاهی، چیزی نمیدانند! (از سوی دیگر،) زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده میبینی، اما هنگامی که آب باران بر آن فرو میفرستیم، به حرکت درمیآید و میروید؛ و از هر نوع گیاهان زیبا میرویاند!
اگر کسی به چنین شناختی برسد این حالت خودبزرگ بینی در او از بین میرود. واقعیت چیزی جز نیاز و فقر نسبت به خدا نیست.
بعد از کبر، تکبر است. تکبر، ظهور کبر است. یعنی وقتی آشکار نشده، کبر است و وقتی آشکار شد، میگویند فلانی انسان متکبر است. او خودش را برای مردم میگیرد.
چطور میشود آدم متواضعی باشیم؟
انسان گاهی جو گیر میشود و کنترل خود را از دست میدهد. خودشناسی و معرفت نفس (نیاز و فقر وجود، اصالت حیات نداشتن، بررسی صفات و اعمال) باعث شکل گیری حالت فروتنی در انسان میشود. اولین درخشش این حالت، در مقابل خداوند است بزرگی فقط خاص خداوند متعال است. او از دریچه و پنجره فقر، بزرگی خداوند را میبیند. آنچه برازنده او است بندگی است این محصول شیرین خود شناسی و معرفت الله است.
در مراحل بعد نسبت به مردم و خلق خدا، همین حالت تعمیم پیدا میکند. کسی که خودش را شناخت و دید چیزی برای به رخ کشیدن ندارد:
- هر چه دارد از خداست. امانتی خداوند است.
- در نگاه به بندگان، آنها را بزرگ میشناسد. جایگاه آنها را در عالم درک میکند. چون همهی انسانها کرامت ذاتی دارند.
این دو وقتی ترکیب شد، یعنی وقتی خودشناسی ضمیمه به شناخت دیگران میشود. به هر کسی و چیزی نظر میکند برای آنها حساب خاص باز میکند. همه را میبیند و برای همهی انسانها ارزش قائل است و مواجهه فروتنانه و خیرخواهانه، نرم و ملایم و… دارد.
بندگان خدا، اولین ویژگی آنها تواضع است. سایر مردم را این جور میبینند:
من بنده خدا هستم و بقیه هم این طور هستند. ریشه همهی ما، آدم و حوا است. اگر کرامتی باشد به تقوی است و آن هم پیش خداست. مقام بالاتر، ریشهاش در بندگی و خاکساری و فروتنی است.
تواضع از ثمرات شیرین خودشناسی است و نشان دهنده این است که عقلش شکوفا شده است هرچه دانش حقیقی، (معرفت نفس و معرفت الهی) افزایش پیدا کند حالت تواضع افزایش پیدا میکند. تکبر محصول تلخ، جهل نسبت به خود است.
خداوند متعال در سوره فرقان از آیات ۶۳ تا ۷۵ صفات عباد رحمان را بر میشمارد.
وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا (آیه ۶۳ سوره فرقان)
بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بیتکبّر بر زمین راه میروند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایی و بزرگواری میگذرند).
در این سلسه آیات، اولین ویژگی بندگان شایسته پروردگار، تواضع است. یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا راه رفتن، نشان دهنده حالات ما است. خداوند توصیه کرده است هرگز با غرور راه نرو زیرا هرچه پایت را بر زمین بزنی، به کوهها نمیتوانی، برسی.
وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا (آیه ۳۷ سوره اسراء)
و هرگز در زمین به کبر و ناز مرو و غرور و نخوت مفروش، که به نیرو زمین را نتوانی شکافت و به کوه در سربلندی نخواهی رسید.
خداوند قبل از هر ویژگی دیگری در آیه، به سراغ تواضع میرود. حالا اگر به این شکل راه نروی، به این معنی است که دیگر متکبر نیستی؟ درواقع بعضی «مشی» را فراتر گرفتهاند و معتقد هستند که باید روش شان فروتنانه باشد.
تواضع میوه شیرین درخت معرفت است که هم کام خودش و هم کام دیگران را شیرین میکند. اگر انسان خود را بشناسد و در درون او خضوع و خشوع نسبت به خدا شکل بگیرد. این خضوع و خشوع در روابط اجتماعی جلوه میکند. برای بندگان خدا قیافه نمیگیرد. این خصلت، محصول خودشناسی و خداشناسی است.
بندگان خالص خدا، قلبشان احساس کوچکی نسبت به خدا دارد، همان حالت در رفتار آنها جاری میشود. یعنی هر چه مقام باطنی بالاتر باشد فروتنی او بیشتر میشود. فروتنی نشان ویژه خردمندی و معرفت است. اولیاء خدا مثل پیامبر در رفتار اجتماعی، یک سر سوزن امتیاز برای خود قائل نبودند. وضعیت مسکن، مرکب، راه رفتنشان،… نشان دهنده این مسئله است. نکته مهم این است که تواضع، باید با اعتماد به نفس جمع بشود.
در تواضع است که فضیلت ها رشد میکند.
تواضع مزرعه خشوع و خضوع خشیه و حیا و… است. انسان متواضع، مستعد است. در شخصیت انسان متواضع، اینها مستقر میشود جوانه میزند نهال میشود رشد میکند میوه میدهد و به ثمر میرسد.
در وجود انسان متکبر بذر هیچ فضیلتی شکل نمیگیرد و رشد نمیکند و به مقصد نمیرسد.
از دو طریق میشود به تغییرات رفتاری رسید:
۱- انسان معرفت به خودش را افزایش بدهد و توجه به خدا را افزایش بدهد. یکپارچه وجود انسان، فقر است فقر به خدا.
۲- همزمان رفتارهای متواضعانه را تمرین کند. مثل سلام کردن، چه به بزرگان و چه با کوچکترها. صدر نشینی نکند. با دیگران جدل نکند. وقتی جدل میکند یعنی میخواهد خودش را اثبات کند، بحث اولش، خوب است تا به حق برسد، ادامهاش جدل است. برخورد صمیمانه با بندگان خدا دارد.
احترام کردن به بندگان خدا ( یعنی همه را حساب کند و به همه احترام بگذارد) یک نوع تمرین تواضع میتواند، همینها باشند. پس نمادهای تواضع را باید تمرین کنیم.
حد و حدود تواضع، کجاست؟
حال باید دید حد و حدود این صفت تواضع، کجاست؟ یعنی در ابراز تواضع تا کجا باید پیش برویم؟
نکته مهم این است که تواضع به لحاظ قلبی اندازهای ندارد. تواضع در درون اندازهای ندارد هر چه معرفت و علم او نسبت به خدا بیشتر میشود تواضع او بیشتر میشود (نسبت به حقیقت) ولی در ابراز کردن مرز دارد. یعنی وقتی این حالت درونی میخواهد تراوش کند به رفتار و نوع گویش این قدر باز نیست.
الف. در برابر پدر و مادر و استاد، اولیاء خدا بخصوص اگر حق علمی داشته باشند و چشم انسان را به روی حقایق باز کرده باشند، تواضع تا اوج خودش است. فروتنانه صحبت کن و توصیههای زیادی شده است که نسبت به انسانهای با درجات بالا که حق رشد بیدارگری تربیت معنوی برای ما داشته باشد انسان باید، متواضع باشد.
از این مرزها که عبور کنیم، نوع رفتار فروتنانه ما با لحاظ شرایط و با در نظر گرفتن وضعیت عمومی خودمان، باید باشد. زیاده روی رفتار فروتنانه، حالتی در ما ایجاد میکند که منشا سوء استفاده در جامعه از ما میشود. زیاده روی این حالت، منجر به خوار و ذلیل شدن خودمان میشود و چنین چیزی را خداوند به ما اجازه نداده است. مومن عزیز است عزتش بخاطر بندگی خداوند است. او برای خودش حساب خاص باز نمیکند و حق ندارد خودش را در برابر دیگران خوار کند.
بین فروتنی و رفتارهایی که حکایت از ذلت و خواری میکند تفاوت زیاد است. مومن هم متین و هم با وقار است ولی در متن این متانت، در عین حال متواضع نیز است. تواضع نباید منجر به خواری شود. اسلام برای هر چیزی حرمت قائل است. ریشه تکبر جهل و حماقت است.
ب. حالا مرز ابراز تواضع و فروتنی در غیر، پدر ومادر، اساتید، اولیاء خدا بخصوص اگر حق علمی داشته باشند و چشم انسان را به روی حقایق باز کرده باشند، تا کجاست؟
اصل در محیط های دیگر، این است که به ذلت و خواری نرسیم. یعنی از تواضع برداشت های دیگر نشود.
۱-در برابر متکبرین: حق نداریم تواضع کنیم چون نتیجه آن احساس خفت و ذلت است. نگاههای آنها شکننده و خوردکننده است اصلا مومن حق ندارد خود را ذلیل کند. تواضع با عموم مردم و در مقابل متواضعین توصیه شده است. در مقابل متکبرین باید مثل خودشان رفتار کرد و تواضع این جا درست نیست. البته انسان مومن به آنها، بیاعتنایی میکند، (فیلم بازی میکند). چون با این کار، هم سیادت از خودش میکند هم او را ادب میکند تا آنها دست از رفتارشان بردارند و روز به روز حالت غرور افزایش پیدا نکند.
یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (فاطر، آیه ۱۵)
ای مردم، شما همه به خدا فقیر محتاجید و تنها خداست که بینیاز و غنیّ بالذّات و ستوده صفات است.
۲-تواضع در برابر ثروتمندان بخاطر ثروتشان: این بحث به دو قسمت تقسیم میشود. این انسان ثروتمند آیا فضیلت دیگر دارد یا ندارد مثلا اخلاق خوب دارد؟ برای خودشان حساب ویژه باز نمیکنند؟
حالا اگر به خاطر فضائلشان به آنها تواضع داشته باشیم مشکلی نیست. ولی اگر شخص ثروتمند است و موجودی دیگری ندارد، اینجا اگر بخاطر ثروتِ او تواضع کردیم، روایت است که همان جا دو سومِ دین انسان از بین میرود!
امام علی علیه السلام در این باره هشدار میدهد که نباید ذلت را با تواضع یکسان دانست. ایشان میفرماید: «من اتی غنیا فتواضع له لغناه ذهب ثلثا دینه»؛ هرکس در مقابل ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع کند دو سوم دینش از بین برود. (نهج البلاغه، حکمت ۲۲۸)
۳-تواضع در برابر کسانی است که سوء استفاده از رفتار ما می کنند. مثلا اگر خانم در مقابل آقا رفتار متواضعانه داشته باشند این رفتار، بذر خطر را در جامعه پخش میکند. از یک طرف در او طمع میکنند و زن خودش را در معرض خطر قرار میدهد. از طرف دیگر، دیگران نیز در معرض خطر قرار میگیرند.
انسان وقتی اطلاعاتش محدود باشد، وقتی به او میگویند تواضع داشته باش، فکر میکند همه جا باید متواضع باشد، در حالی که باید متعادل رفتار کرد.
ثمرات تواضع:
۱- تواضع در مقابل بندگان، به حالت بندگی انسان نسبت به خدا کمک میکند. یعنی انسان از ارتباط خود با خدا لذت میبرد. تواضع هم خودش محصول عبادت در برابر خدا است و هم خود تواضع، کمک میکند که انسان در مقابل خدا نصیب شایسته خودش را داشته باشد.
۲-انسان متواضع همیشه در بین مردم دارای منزلت است تواضع باعث رفعت میشود. در محیط اجتماعی، خدا اورا بزرگ میکند و عزیز میکند. نقطه مقابل، کسی که متکبر است در چشم ها کوچک میشود. ولی ممکن است به ظاهر او را احترام کنند.
۳-تواضع زمینه تربیت علمی و اخلاقی میشود. چون باعث میشود تا برود رشد علمی پیدا کند. زمینه میشود تا برود و از مکتب دانشمندان استفاده کند و بهره مند شوند. حتی انسانِ متواضع از شاگردهایش هم درس میآموزد. چون انسان به هر درجه علمی که برسد، فوقِ آن علم وجود دارد.
۴-محبوبیت: انسان با تواضع میتواند، دلها را مجذوب خودش کند. انسانهای متواضع، دائما محبت و احترام و لطف دیگران را جذب میکنند. ولی انسان متکبر، دشمنی دیگران را بر میانگیزد.
زندگی یعنی آرامش و خوشی و خوشبختی. خوشبختی حق همهی ما است. زندگی زیبا و آرام برای من و شما است. سعی کنیم آرامش و خوشی را وارد زندگیهایمان کنیم و یاد بگیریم چگونه میشود خوشبخت و سعادتمند و سالم زندگی کرد.
خیلی ممنون وموفق باشید
با تشکر از نظرات شما. با آرزوی توفیق
ممنون از توجه شما سپاس
با آرزوی موفقیت و توفیق
بسیار زیبا بحث تواضع را باز کردید متشکرم .
ممنون از توجه شما. موفق باشید
بسیار عالی خدا خیرتون بده
ممنون از توجه شما. موفق باشید